بزرگنمايي:
فعاليت تعداد زيادي مغازه پروندهفروشي در خيابان ميرزارضاي کرماني شهر کرمان از اين خيابان يک راسته پرندهفروشان ساخته است و اين راسته پر از پرندههاي جورواجور از طوطيهاي عروسهلندي و کوتولههاي برزيلي تا خروسهاي 300 هزار توماني و کاسکوهاي 3 ميليون توماني است.
زندگي مسالمتآميز خوکچههاي هندي و همسترها در کنار پرندگان
ساعت از 10 صبح گذشته است که وارد خيابان ميرزارضاي کرماني ميشوم، مغازههاي زيادي در دو طرف اين خيابان وجود دارد و انواع و اقسام کالاها را ميفروشند، اما تعداد مغازههاي پرندهفروشي در اين منطقه بيش از ساير مغازههاست.
بعضي از مغازههاي پرندهفروشي در خيابان ميرزارضاي کرماني کوچکاند و پرندههاي کمي دارند و بعضيها هم بزرگ و پر از پرندههاي گران و جورواجور هستند.
به بسياري از مغازههاي پرندهفروشي خيابان ميرزارضا ميروم، صداي آواز پرندگان در تمام مغازهها طنينانداز است، گرچه همه مغازهها نام پرندهفروشي را با خود يدک ميکشند، اما در بين پرندگان بعضي از مغازهها چشمم به چند گونه جانوري مانند خوکچه هندي، سنجاب، همستر و خرگوش هم ميخورد، يکي از پرندهفروشها درباره قيمت خوکچههاي هندي که به گفته وي باردار هستند، ميگويد: يکي از خوکچهها 130 هزار تومان و آن يکي هم 100 هزار تومان قيمت دارد، بچههايشان هم 50 هزار تومان، البته تخفيف هم ميدهيم.
در بيشتر مغازههاي پرندهفروشي خيابان ميرزارضا ميتوانيد انواع طوطيها از طوطي عروسهلندي و طوطيهاي کوتوله برزيلي تا کاسکو را پيدا کنيد، انواع و اقسام وسايل مورد نياز پرندگان مانند ظرف آب و ظرف غذا و وسايل بازي و دانههاي مختلف هم در اين مغازهها به فروش ميرسد.
ماجراي طوطي افسرده و پسرکي که دلش طوطي ميخواست
مرغ عشق، فنچ و کبوترها بيشترين حجم پرندهها را در مغازههاي راستهبازار پرندهفروشان کرمان به خود اختصاص دادهاند.
طي چند ساعتي که در مغازههاي پرندهفروشي خيابان ميرزارضا پرسه ميزنم، همه جور آدمي را ميبينم، خانمهاي کارمند، پسرها و دخترهاي جوان و مردان ميانسال.
خانمي با بچههاي کوچکش بهدنبال خريد مرغ عشق به داخل يکي از پرندهفروشيها آمده است، اما پسر 10، 12 سالهاش بيشتر دلش ميخواهد يک طوطي داشته باشد تا يک جفت مرغ عشق.
خانم ديگري که کارمند است براي اطلاع از قيمت طوطي سخنگويش پا به درون يکي از مغازههاي پرندهفروشي گذاشته است.
مرد ميانسالي به دنبال يافتن علت بيماري مرغ عشقهايش از اين مغازه به آن مغازه ميرود و دختر جواني هم در حالي که يک طوطي بر روي شانهاش نشسته است از يکي از پرندهفروشها ميخواهد که علت افسردگي طوطياش را کشف کند.
حکايت پرندههاي قفسي
اما پرندگان هرچند که در قفس هستند، اما هر کدام براي خودشان عالمي دارند، بعضي از پرندهها بيتابند و از اين سر قفس به آن سر قفس ميپرند و چند تايي هم در حال خواب نيمروزي هستند و سرشان را به درون بالشان فرو کردهاند.
زماني که ميخواهم از پرندگان عکس بگيرم، بيشتر آنها عکسالعمل نشان ميدهند، بعضيهايشان به جلوي قفس ميآيند و نگاه ميکنند، بعضيها هم از اين طرف به آن طرف ميپرند.
يک کبوتر بلژيکي پشت آبي هم وقتي ميخواهم از او و جفتش عکس بگيرم، بدنش را باد ميکند و بغبغوکنان دور خودش ميچرخد، صاحب اين کبوترها ميگويد: اينها در قفسشان تخم گذاشتهاند و به همين علت دلشان نميخواهد کسي به آنها نزديک شود.
مرغ عشقي که زندگي يک مرد را تغيير داد
به يکي از پرندهفروشيهاي بزرگ خيابان ميرزارضاي کرماني که در يک زيرزمين است، وارد ميشوم، پسر جوان خوشاخلاقي پشت ميز نشسته است، ميگويد: مغازه متعلق به دايياش است.
ماجراي ورود دايي اين پسر جوان به شغل پرندهفروشي جالب است، او ميگويد: يک روز داييام در کوچه يک مرغ عشق گرفت و بعد از آن چنان شيفته پرندهها شد که تمام زندگياش را براي اين شغل گذاشت.
در انتهاي اين مغازه يک اتاق بزرگ وجود دارد که به وسيله يک در بزرگ شيشهاي از بخش اصلي مغازه جدا شده است، وقتي درباره پرندههاي داخل اين اتاق ميپرسم، پسر جوان پاسخ ميدهد: اين اتاق متعلق به قناريهاست و آدم پولدارها وارد اين اتاق ميشوند.
پرندهاي که از شدت حسادت افسردگي ميگيرد
اين پرندهفروش به نکته جالب و عجيبي درباره کاسکوها اشاره ميکند و ميگويد: کاسکو حسودترين پرنده است، زوجهايي را مي شناسم که زماني بچهدار ميشوند، کاسکوهايشان افسردگي ميگيرند.
خريداران و فروشندگان پرندگان قاچاق زياد شدهاند
از اين پرندهفروش درباره وضع بازار خريد و فروش پرندههاي قاچاق در کرمان سئوال ميکنم که ميگويد: اين نوع پرندهها خريدار و فروشنده دارند، امسال هم تعدادشان خيلي زيادتر شده است، اما ما اين جور آدمها را از همان پلهها برميگردانيم، براي ما دردسر دارد.
مرد جواني که از يک ماه قبل وارد شغل پرندهفروشي شده است هم علت حضورش در اين شغل را علاقه زياد به پرندهها عنوان ميکند و ميافزايد: در بازار بزرگ کرمان يک مغازه پوشاکفروشي دارم، اما به علت علاقه زياد به پرندهها وارد اين کار شدهام.
وي ادامه ميدهد: افراد بسته به جيبشان دنبال خريد انواع پرندهها هستند هر کس پول بيشتري داشته باشد، پرنده گرانتري هم ميخرد.
هر کس از مادرش قهر کند، پرندهفروش ميشود
غلامحسين ادهمي يکي از قديميهاي راسته پرندهفروشان کرمان است، وي که به گفته خودش از بچهگي به پرندهها علاقه داشته است و حالا ديگر يک مرد ميانسال پا به سن گذاشته است، ميگويد: از کلاس اول راهنمايي پرندهها را خريد و فروش ميکردم، اما منبع درآمد برايم نبود، فقط علاقه داشتم، يک پرندهاي را ميخريدم، چند روز بعد هزار تومان گرانتر يا ارزانتر ميفروختم.
وي عنوان ميکند: قبل از زلزله بم يک مغازه موتورفروشي داشتم و کنار آن مغازه هم يک مغازه بود که پرندههايم را در آن نگهداري ميکردم.
اين پرندهفروش ميافزايد: مشتريهاي زيادي از بم داشتم که از من موتور ميخريدند، زماني که زلزله شد، خيلي از مشتريهاي بمي رفتند زير آوار، پولهايم برنگشت و ورشکست شدم، بعد از اين ماجرا همان مغازهاي که پرندههايم را در آن نگه ميداشتم را به عمدهفروشي پرنده تبديل کردم و اين کار را ادامه دادم.
ادهمي از کاسکو به عنوان پرنده مورد علاقهاش نام ميبرد و اضافه ميکند: کاسکو خيلي با انسان صميمي ميشود، به آدمها علاقه دارد و واضح صحبت ميکند.
از وي ميخواهم، درباره مشکلات صنف پرندهفروش صحبت کند که ميگويد: هر کسي از پدر و مادرش قهر کرده، يک مغازه پرندهفروشي باز کرده است و هيچ فرقي بين من که بايد ماهانه بيش از يک ميليون تومان کرايه مغازه بدهم با آن فردي که ماهي 100 هزار تومان کرايه ميدهد، نيست.
ادهمي تصريح ميکند: مشکلات پرندهفروشها آنقدر زياد است که ميخواهم اين مغازه را واگذار کنم و از اين شغل بيرون بيايم.
مايهدارها و آدمهاي بيکار دنبال چه پرندههايي هستند؟
وي با بيان اينکه مشتريان مغازهاش از دکتر و مهندس تا آدمهاي بيکار هستند، ميگويد: هر کدام از مشتريها با توجه به سطح درآمدشان به يک نوع پرنده علاقه دارند، فردي که ماهانه 500 هزار تومان درآمد دارد که نمي تواند يک کاسکوي سه ميليون توماني بخرد.
اين پرندهفروش به نکته جالبي درباره خريداران پرندگان مختلف اشاره ميکند و ادامه ميدهد: پرندههاي تزئيني بزرگ مثل آرا، کاسکو و طوطي را دکتر و مهندسها و به قول خودشان مايهدارها ميخرند، متوسطها هم دنبال طغري و قناري هستند و آدمهاي بيکار هم کبوتر ميخرند.
ادهمي که انگار دل خوشي از پرندهفروشي ندارد، بيان ميکند: پول از بابت پرنده دادن، پاره کردن پول است، زيرا نميشود روي پرندهها حساب کرد، ما شب که ميرويم خانه، ميگوييم خدايا به اميد تو، فردا که ميآييم مغازه، معلوم نيست، پرندهها زنده باشند يا نه.
پرندگاني که مثل اولاد آدمها ميشوند
وي عنوان ميکند: پرنده گران شده است، زيرا ما در کشورمان فقط پرورش فنج، مرغ عشق، قناري و کبوتر داريم و ساير پرندهها را بايد از خارج وارد کنيم که واردات خيلي از پرندهها هم قاچاق شده است.
وقتي از وي ميخواهم درباره خاطراتي که از پرندهفروشي دارد، تعريف کند، ميخندد و ميگويد: افراد زيادي پرندههايشان را به ما ميفروشند و بعد از دو، سه روز با چشم گريان برميگردند و ميگويند اين پرنده مثل اولاد ما بود، پشيمان شدهايم، پرنده را پس دهيد.
ژست زيباي خروس لاري 300 هزار توماني
تعدادي خروس رنگو وارنگ جلوي آخرين مغازه پرندهفروشي خيابان ميرزارضاي کرمان است، قيافه تعدادي از خروسها بيشتر به خروس جنگيها شبيه است، صاحب اين مغازه قيمت خروسهاي سفيد را 36 هزار تومان، خروس لاريهاي سفيد را 150 هزار تومان و خروس لاري حنايي را 300 هزار تومان ذکر ميکند.
خروسها هم مثل بقيه پرندهها وقتي که ميخواهم ازشان عکس بگيرم، عکسالعملهاي بامزهاي از خودشان نشان ميدهند، خروس لاري حنايي به تنهايي در درون يک قفس بزرگ نشسته است، وقتي ميخواهم از اين خروس عکس بگيرم از جايش باند ميشود، قد و بالاي بلندش را نشان ميدهد، سرش را به عقب برميگرداند و نشان ميدهد به راستي دنياي پرندگان خيلي عجيب و ديدني است و بايد عاشق پرندهها باشي تا بتواني دنياي آنها را بفهمي.