بزرگنمايي:
در گوشه و کنار شهر ما، در سرما و گرما و در ميان خود ما با مشکلات عديده و با مرگ دست وپنجه نرم ميکنند، روي پل هوايي، کنار پيادهرو، روي صندلي داخل پارک و ... فردي نشسته يا دراز کشيده آن هم با چهرهاي متفاوت و معمولا ژوليده، جداي جدا از همه، طردشده و مانده با کولهباري از مشکلات و تنهايي ... بيخانمانهايي که سقف خانهشان آسمان است و رخت خوابشان، آسفالت خيابان!
نامش مرتضي است اما براي گفتن فاميلي خود کمي مکث ميکند بالاخره هم ميگويد: بنويسيد «ع، مرتضي»؛ ع که 38 سن سال دارد، با قرمز شدن راهنمايي، سراسيمه در ميان خودروها به بهانه هاي مختلف طلب پول مي کند، مي گويد: در يک شرکت ساختماني به عنوان کارگر مشغول کار بودم ولي متاسفانه مدتي بعد از بالاي داربست سقوط کردم و از ناحيه پا و يک دست ناکار شدم و بعد از آن هم هيچ کس به من کاري نداد و ناخواسته به اين کار روي آوردم.
مرتضي درباره مشکلاتش ميگويد: وضعيت من خود گوياي همه چيز است نه سرپناهي نه کاري...، تا يک شب را در چنين شرايطي به صبح نرسانيد نميفهميد که من و امثال من چه ميکشيم.
او در پاسخ به اين پرسش که مردم با امثال شماها چه برخوردي دارند، ميخندد و ميگويد: نود درصد مردم اصلا ما را نميبينند انگار که اصلا نيستيم در بعضي از موارد هم مورد سرگرمي بعضيها قرار ميگيريم .
نظرت راجع به زندگي چيست؟
خيلي خوب است اما متاسفانه کمترين بخشي از آن هم نصيب ما نميشود.
بزرگترين آرزويت چيست؟
مردم و بخصوص مسئولان من و امثال مرا در جامعه ببينند، ما را درک کنند و باور کنند که ما هم عضوي از اين جامعه هستيم و حق و حقوقي داريم.
ديگري نامش زهراست، 8 سال سن دارد، پدرش از از دست داده و همراه با مادرش زندگي مي کند ميگويد: مادرم در خانه بستري است، کمر درد زيادي دارد تازه ذات الريه هم کرده و نمي تواند به شرکت خدماتي برود من کمک خرج او هستم، خانمي ميگفت اگر مادرم عسل بخورد زودتر خوب مي شود مي خواهم امشب برايش عسل بخرم .
ميگويد: مادرش چشم انتظارش است، کمرش از درد خميده است، بازوان مادر ديگر قدرتي براي تميز کردن خانه ها را ندارد.
از زهرا سراغ آرزوهايش را مي گيرم، مي شنوم: آرزومي كنم مردم مهربان تر باشند بدون اخم و كم محلي گل بخرند، آرزو مي كنم پول دار بشوم. آرزو ميكنم درس بخوانم دكتر بشوم و به مامانم كمك كنم.
مي گويد: به خدا من گدا نيستم، با بغض ادامه مي دهد: مادرم پيش خداست ...
پياده رو روبه روي داروخانه شبانه روزي محل کسب اوست، نامش علي است و 13 سال سن دارد، مدرسه هم ميرود، با پدر و دو برادرش کار مي کنند تا شايد بتوانند از پس هزينه هاي زندگي بر بيايند. زياد هم اهل صحبت کردن نيست و ترجيح مي دهد به جاي حرف زدن با آدم ها، آدامس ها و فالهايش را بفروشد.
رنگ مورد علاقه اش زرد است به خاطر گل نرگس ، قناري و البته آدامس موزي .
و اما شهروندان کرماني نيز همچنان به اين افراد کمک مي کنند، خانم جواني که خود را «م . ابوالحسني» معرفي ميکند، معتقد است: اگر کسي قصد گرفتن دست آنها را دارد نبايد کنار گود بايستد و اداي آدمهاي دلسوز و مهربان را در بياورد بايد ريا و ترحم را کنار گذاشت و براي اين عده فکري اساسي کرد.
وي ميگويد: بايد مراکزي جهت نگهداري و ساماندهي اين افراد تاسيس شود، اين مراکز ميتوانند نظافت شهر و امور خدماتي را بر عهده آنان بگذارند تا هم براي خودشان منبع درآمدي پيدا کنند و هم جامعه عاري از اين صحنهها بشود.
ابوالحسني ادامه مي دهد: متاسفانه مشکلي که وجود دارد اين است که اغلب اين افراد، معتاد هستند و هيچ کس حاضر نيست به يک فرد معتاد کار بدهد بنابراين اغلب آنها از بيکاري رنج ميبرند و اگر اين امکان برايشان فراهم شود که در محلي مشغول به کار شوند شايد زندگي آنها به زندگي مردم عادي شبيهتر شود.
اميري يکي از شهروندان کرماني است که ميگويد : بمانم يا بروم؟ كمك كنم يا نه؟ راست مى گويد يا دروغ؟ اينها بخشى از هجمه سؤالاتى است كه هنگام مواجهه با يك دستفروش خردسال و حتى بزرگسال، وجود احساسى شما را فرامى گيرد.
وي ادامه ميدهد: حقيقت اين است كه امنيت روانى شهروندان، پشت اين چراغ قرمزها (نه از بعد ترافيك) و خط قرمزهاى متضاد به خطر افتاده است.
اميري ادامه مي دهد: ماندن يا رفتن، سؤال هميشگى شهروندان پشت چراغ قرمز است. رفتن، عذاب وجدان مى آورد و ماندن، مسئله را حل نمى كند، چرا كه تا هر وقت كه بمانى، بايد دلت بسوزد. هرچند رفتن هم دردي را دوا نمى كند، چراغ قرمز بعدى در راه است.
و اما يکي از مسائل مورد توجه مطالعات جامعه شناسي، تکدي گري است که با ساخت هاي اجتماعي، اقتصادي هر جامعه در ارتباط است، يک جامعه شناس در اين باره به ايسنا ميگويد: تصوير ثابت تکدي گري روبه روي رهگذران، عرض اندام فقر است که بر چهره بي سرپناهان و تکدي گرايان خراشي از بي مهري روزگار کشيده است.
فقر زاييدهِ يک سلسله علل و انفعالات اجتماعي است
" گروسي" پديده تکدي گري را نتيجه آسيبهاي اجتماعي موجود در کليه جوامع ميداند و بر عامل فقر به عنوان يکي از عوامل ايجاد اين پديده تاکيد ميکند و ميافزايد: آنچه اهميت دارد اين است که در پديده فقر، يک عامل «محيطي – رواني» به طور مستقيم دخالت ميکند که مدام در حال بازتوليد اشتياق به نابساماني و بقاء در وضع موجود است. فقر زاييدهِ يک سلسله علل و انفعالات اجتماعي است که در مواجهه با ناکامي، نااميدي، انزوا و عصيان اجتماعي، آشکار ميشود.
وي معتقد است که عده زيادي از متکديان قادر به تغيير وضع موجود و رسيدن به سطح مطلوب زندگي هستند اما سالهاست که دستگاهها و سازمانهاي مسئول، توپ ساماندهي وضعيت کارتن خوابها را به زمين يکديگر شوت ميکنند و هيچ اقدام اساسي در اين زمينه انجام نشده است.
گروسي ميگويد: بدون ترديد پديده تکدي گري به عنوان يک معضل اجتماعي که هم خود مصداق آسيب اجتماعي بوده و هم زمينه از گسترش و شيوع آسيبها است و فقر و بيکاري، مهاجرت از روستاها، فرار از منزل، طلاق والدين، سود دهي بدون زحمت و سرمايه، مشکلات جسمي و روحي و غيره و.......از علل عمده اين پديده محسوب مي شوند.
اين جامعه شناس ميافزايد: متاسفانه پول آمادهاي که از طريق تکدي گري در اختيار کودکان قرار مي گيرد با توجه به فراهم بودن معضلات اجتماعي فراروي اين افراد بسياري از انها را در معرض ابتلا به مصرف مواد مخدر قرار مي دهد و از اين رو تکدي گري زمينه ساز بزهکاري، فساد و فحشا، دزدي اعتياد و خودکشي و ...است.
گروسي مي گويد: اين کودکان قربانيان کوچکي هستند که قرباني معضلات اجتماعي همچون فقر، اعتياد، طلاق و … شدهاند، کودکاني هستند که دنياي معصومانه کودکي را رها کردهاند و به دنيايي قدم نهادهاند که بسيار بي رحم و خشونت آميز است
اين جامعه شناس ادامه مي دهد: کودکاني که در خيابانها بزرگ ميشوند و کودکي خود را گم ميکنند.اين کودکان با عقدههاي رواني بزرگ ميشوند، در حاشيه همين خيابانها تبعيض را به خوبي ميبينند و احساس ميکنند، به کودکان همسن و سال خود نگاه ميکنند و تبعيض را با تمام وجود درک ميکنند، آنها با بي مهريها و کدورتها، با بي تفاوتيها و حقارتها بزرگ ميشوند، و کينهاي نسبت به جامعه در درون خود جمع ميکنند که شايد سالها بعد، از زبان خود آنها بشنويم.
وي ميگويد: براي خانوادههايي که معضلات اجتماعي از جمله اعتياد، طلاق و … باعث جدايي کودکان از آغوش گرم خانواده ميشود، بايد اقدامات اساسي انجام دهيم؛ از جمله اين اقدامات اين است که در فاز اول نسبت به شناسايي اين خانواده اقدام نماييم و آنها را تحت آموزش قرار دهيم، اگر والديني معتاد هستند زمينه ترک اعتياد آنها را فراهم کنيم، زمينه اشتغال براي اين خانوادهها ايجاد کنيم، با شناسايي واقعي، به افرادي که مستحق کمک ميباشند وامهاي اشتغال فراهم کنيم.
معضل تکدي گري به مرحله حاد خود رسيده است
گروسي مي افزايد: اما بايد پذيرفت که در جامعه ما معضل تکدي گري به مرحله حاد خود رسيده است و بايد نسبت به اين معضل اجتماعي، جامعه از خود واکنش نشان دهد و بايد توجه داشت که حمايت و حفاظت از کودکان خياباني و به وجود آوردن شرايط و امکانات زندگي براي آنها وظيفه کل جامعه است و بيتوجهي به اين معضل ضربات و آسيبهاي جبرانناپذيري را متوجه اجتماع خواهد کرد.
و اما "زهره کياني" روانشناس نيز ميگويد: اغلب اين افراد دچار مشکلات مالي نيستند اما اعتياد و نيز سرخوردگيهاي اجتماعي و رواني عاملي است که گاه آنها را در چنين شرايطي قرار ميدهد.
وي ادامه ميدهد: بسياري از اين جماعت تنها نياز به سرپناه و خوراک ندارند، بلکه بيشتر از اين امکانات روزمره، نياز به مشاوره جدي روانشناسي دارند تا آنها را به زندگي برگرداند.
تکدي گري جرم نيست، بيماري است
کياني رفع سرخوردگيهاي اجتماعي را تنها با مشاوره ممکن ميداند و تصريح ميکند: تکدي گري جرم نيست، بيماري است، کما اينکه اعتياد هم جرم نيست و بيماري است به همين دليل بايد از روشهاي روانشناختي با چنين پديدهاي روبه رو شد نه با زور، تهديد و ارعاب چرا که اگر با يک سرخورده اجتماعي با ارعاب برخورد شود او نه تنها به شرايط عادي برنميگردد، بلکه سرخوردهتر شده و به راههاي نامناسبتري کشيده ميشود.
وي مي گويد : کودکان متکدي ، کودکاني هستند که بيشترين ساعات زندگي و گاه تمام آن را در کوچه و خيابان ميگذرانند و عليرغم داشتن خانه و خانواده از کوچکترين و ابتدائيترين حقوق انساني خود که همان حق آموزش و تحصيل است محروم ماندهاند ، کودکاني که چهرههاي معصوم و نگاههاي افسردهاي دارند که زير پنچه درد و رنج فلاکتها نابود شده، کودکاني که قربانيان بي فردا هستند، کودکاني که عدهاي آنها را ولگرد و دست فروش ميدانند و معتقدند که براي تميزي و زيبايي چهره شهر بايد اين نان آوران کوچک را از سطح شهر جمع کرد .
چند وقتي است که شهرداري بيلبوردهاي تبليغاتي زيادي در شهر نصب کرده که هر يک به نحوي با گداپروري مبارزه مي کنند و اين آگاهي را به مردم مي دهند که کمک کردن به نيازمندان را با گداپروري اشتباه نگيرند.
شهردار کرمان ميگويد: در حال حاضر تمهيدات ويژهاي براي اجراي اين طرح در سطح شهر کرمان برنامهريزي شده است و کرمان به شهر بدون متکدي تبديل ميشود
"ابوالقاسم سيفالهي" ادامه ميدهد: کرمان در حال طي کردن مسير توسعه است و در آيندهاي اي نزديک به يکي از شهرهاي زيباي ايران تبديل ميشود و بدون شک وجود افراد متکدي چهره اين شهر را مخدوش و نازيبا ميکند که بايد فرهنگ عدم متکديپروري و کمک به اين قبيل افراد از اکنون در ميان شهروندان نهادينه شود.
وي با تاکيد بر اينکه در حال حاضر حجم قابل توجهي از تابلوهاي تبليغاتي سطح شهر کرمان به مقوله فرهنگسازي و عدم کمک به متکديان اختصاص يافته، مي گويد: تا زماني که مردم از گدايان با پرداخت کمک مالي حمايت ميکنند، اين افراد در سطح شهر کرمان جولان ميدهند.
برخورد با افراد متکدي در دستور کار شهرداري کرمان
سيف الهي مي گويد: در چند سال گذشته همه روشها براي برخورد با مقوله تکديگري در شهر کرمان اجرا شده است، اما متاسفانه به دلايل متعددي از جمله عدم همکاري نهادهاي مرتبط به موفقيتهاي مورد انتظار دست نيافتيم.
سيفالهي با بيان اينکه با اين وجود شهرداري کرمان همچنان کار برخورد با افراد متکدي را در دستور کار دارد، ادامه مي دهد : در حال حاضر روزانه حدود 50 متکدي در شهر کرمان جمعآوري ميشوند که به سبب عدم همکاري نهادهاي مرتبط اين افراد پس از 24 ساعت آزاد ميشوند.
وي با اشاره به اينکه شهرداري کرمان تنها مجاز به نگهداري متکديان به مدت يک روز در مراکز نگهداري اين افراد است، امي گويد: بايد پس از گذشت اين يک روز، مراکزي از قبيل بهزيستي، بازپروري معتادان، اتباع امور خارجه، نيروي انتظامي، کميتهي امداد امام خميني (ره) و نسبت به تحويل و ساماندهي اين متکديان اقدام کنند.
شهردار کرمان با بيان اينکه بخشي از متکديان را کودکان تشکيل ميدهند، ادامه مي دهد: اين قبيل کودکان به بهزيستي تحويل داده ميشوند و آن دسته از متکديان کودک و يا بزرگسال که از اتباع بيگانه هستند، بايد قانونا به امور اتباع خارجي سپرده شوند.
دستگاههاي همکار به شکل جدي با مقوله تکديگري همکاري نميکنند
سيفالهي با اشاره به اينکه مسئوليت تحويل گرفتن متکديان معتاد بر عهدهي نيروي انتظامي و ساماندهي زنان بيسرپرست و بدسرپرست به عهدهي کميتهي امداد امام (ره) است، مي گويد : متاسفانه دستگاههاي همکار به شکل جدي با مقوله تکديگري با شهرداري کرمان همکاري نميکنند و شهرداري مجبور است پس از 24 ساعت در شرايط عدم همکاري دستگاههاي مرتبط، متکديان را رها کند.
وي با تاکيد بر اينکه در حال حاضر اجراييات شهرداري به شکل ويژه کار برخورد با افراد متکدي را بر عهده دارد، مي افزايد: البته کودکان کار و خياباني در تعريف متکديان قرار نميگيرند و آنها را بايد بهزيستي از سطح خيابانها جمعآوري و ساماندهي کند.
بخش قابل توجهي از متکديان کرمان را افراد غيربومي تشکيل ميدهند
شهردار کرمان ادامه مي دهد: متاسفانه بخش قابل توجهي از متکديان کرمان را افراد غيربومي تشکيل ميدهند که به نوعي از شهرهاي ديگر با هدف کسب درآمد که رقم قابل توجهي است، به کرمان ميآيند.
سيفالهي با بيان اينکه در حال حاضر بسياري از متکديان زن با قرار دادن يک کودک خردسال در کنار خود که بيشتر آنها نيز اجارهاي هستند، حس ترحم مردم را تحريک ميکنند، مي گويد : اگر مردم به اين قبيل افراد کمک نکنند، بدون شک بساط تکديگري در کرمان برچيده ميشود.
شهردار کرمان تاکيد مي کند: رفع معضل تکديگري در اين شهر، به همکاري همه دستگاهها و نهادهاي مرتبط نياز دارد و از عموم شهروندان انتظار ميرود فريب روشهاي ترحمآميز متکديان حرفهاي را نخورند، مردم بايد کمکهاي خود را از طريق نهادهاي مرتبط به دست نيازمندان واقعي برسانند.
مدير واحد اجرائيات شهرداري کرمان نيز ميگويد : تکدي گري يکي از آسيب هايي است که چهره شهرهاي استان را زشت و کريه مي سازد.
جمع آوري 466 متکدي از سطح شهر کرمان طي شش ماه گذشته
"رضا ميرزايي" از جمع آوري 466 متکدي از سطح شهر کرمان طي شش ماه گذشته خبر مي دهد و مي گويد: از ابتداي سال جاري تاکنون قريب 466 متکدي توسط ماموران اين واحد از سطح شهر کرمان جمع آوري شدند.
ميرزايي ادامه مي دهد : از اين تعداد 256 نفر مرد بودند که 236 نفر آنها ايراني و مابقي افغاني بوده اند که تعداد کودکان متکدي جمع آوري شده در اين مدت 93 نفر مي باشند که از اين تعداد 87 نفر افغاني هستند.
مدير واحد اجرائيات شهرداري کرمان با بيان اينکه در حال حاضر بيشتر متکديان از مجموعه بازار و سر چهارراه ها و خيابان هاي اصلي جمع آوري شده اند، ادامه مي دهد: متکديان پس از جمع آوري به اردوگاه انتقال داده مي شوند و از آنجا تفکيک و در اختيار واحدهاي مربوط از جمله بهزيستي، کميته امداد و امور اتباع بيگانه قرار مي گيرند.
وي ادامه مي دهد: از مردم کرمان انتظار ميرود کمکهاي خود را به نهادهاي حمايتي از قبيل کميتهي امداد و ساير نهادهاي خيريه و نيازمندان واقعي اهدا کنند تا شهري آباد و بدون متکدي داشته باشيم.
مدير واحد اجرائيات شهرداري کرمان با تأکيد بر اهميت فرهنگسازي، ميگويد: صدا و سيما، مطبوعات و وبسايتهاي خبري بايد در خصوص تکدي گري اطلاع رساني کرده و اين فرهنگ را در جامعه نهادينه کنند که پرداخت پول به افراد متکدي حتي از روي دلسوزي نيز نبايد انجام شود.