تحلیل دکتر امیر محبیان از نامه چهرههای سیاسی خارج كشور خطاب به پمپئو: اپوزیسیون بالغ برای نظام فرصت است
سياسي
بزرگنمايي:
کرمان رصد-روزنامه اعتماد نوشت:
چندی
پیش نامه سرگشاده ٢٣٠٠ فعال سیاسی مقیم خارج كشور خطاب به پمپئو، وزیر
امور خارجه امریكا منتشر شد. آنان در این نامه از امریكا میخواستند تا به
اقداماتش در راستای بیثباتسازی و فروپاشی اقتصاد ایران خاتمه دهد. پای
این نامه امضای برخی اصلاحطلبان دیروز و اپوزیسیون امروز به چشم میخورد.
امیر محبیان، تحلیلگر اصولگرا و استاد دانشگاه در تحلیل رفتار نویسندگان
این نامه به «اعتماد» میگوید كه «این افراد صف خود را از اپوزیسیونی كه به
عنوان مزدوران بیگانه عمل میكنند، جدا كرده و كوشیدهاند تا با وجود
انتقاداتی كه به جمهوری اسلامی دارند؛ از موضع استقلالخواهی عمل كنند.» او
همچنین بیان میكند كه «به گمانم جمهوری اسلامی میتواند كانالهای
ارتباطی با آنها را برای نزدیكتر كردن آنها با واقعیتهای اجتماعی، سیاسی و
اقتصادی ایران باز كند.»
پیام
سیاسی انتشار چنین نامهای از نگاه شما چیست؟ بهویژه اینكه برخی چهرههای
قبلا اصلاحطلبی این نامه را امضا كردهاند كه پیشتر مطرود شده بودند.
این
نامه را دقیق خواندم؛ در مجموع این افراد صف خود را از اپوزیسیونی كه به
عنوان مزدوران بیگانه عمل میكنند، جدا كرده و كوشیدهاند تا با وجود
انتقاداتی كه به جمهوری اسلامی دارند؛ از موضع استقلالخواهی عمل كنند.
البته شخصا معتقدم تصور اینكه ایالات متحده در پی دموكراسیخواهی در ایران
است و آنها میكوشند به وزیر خارجه امریكا توضیح دهند كه این راهش نیست،
سادهنگری است. در مجموع این اقدامات كه نوعی فشار بر سیاست خارجی امریكا
(فارغ از اندازه اثرگذاری آن) وارد میكند، خوب است.
به
نظر شما چنین همسوییهایی بین نیروهای سیاسی پوزیسیون و اپوزیسیون در
راستای منافع ملی در دورانی كه خیلی از چهرههای سیاسی از ریزش بدنه
اجتماعی دو جناح میگویند، میتواند نتیجه بخش باشد؟
همه
ما ایرانیان فارغ از گرایش سیاسی باید حول منافع ملی و حل مسائل ایران به
دست ایرانی وفاق داشته باشیم. از شعارهای پوچ و خشونتگرایی در رفتار فاصله
بگیریم و سطح تحمل خود را افزایش دهیم. كم نیستند كسانی كه در جریان
اپوزیسیون دغدغه و نگرانی كشور را دارند اما چون از واقعیتهای كشور دور
هستند، ممكن است كه راهحلهایشان رادیكال باشد. در مجموع شخصا معتقد به
باز گذاشتن راه خدمت به هركسی هستم كه ایران را دوست دارد و مخالف وابستگی و
ضعف ایران است. نباید فراموش كنیم كه همه ما در كشتی ایران در این اقیانوس
پرتلاطم جهان حركت میكنیم. این كشتی در هم بشكند ما نه فقط كشور خود را
بلكه عنصر اصلی هویت خود را از دست خواهیم داد.
تحلیل
و رفتارشناسی شما از نویسندگان این نامه چیست؟ این افراد چرا در این دوران
چنین نامهای مینویسند و آیا اصولا معتقدید كه چهرههای اصلاحطلب
امضاكننده این نامه تغییر رفتار دادهاند یا در گذشته هم همین مشی را
داشتند؟
البته
این افراد از قبل هم مواضعی اینچنین داشتهاند؛ آنها را عقلای اپوزیسیون
میتوان نامید. مواضع آنها در برابر اپوزیسیون افراطی كه كینهجو هستند و
برای پیشبرد هدف خود با دشمنان ایران همكاری میكنند؛ حاضرند كشور را
متلاشی كنند و ایران را به خون بكشند؛ برای خودشان هم ارزشمند است؛ زیرا
همراه نشدن با جاهلان خود بخشی از عقل است.
اگر
این نامه را به عنوان یك داده برای تحلیل ببینیم، آیا این نامه اثباتی
برای برانداز نبودن نویسندگان آن است؟ یا فكر میكنید كه فقط نشانگر نوعی
نگاه صلحطلبانه است یا تلاش اپوزیسیون برای جلبتوجه جامعه؟
این
نشان میدهد كه آنها در این نامه پاسیفیست (صلحطلب) و حتی استقلالخواه
هستند؛ به گمانم جمهوری اسلامی میتواند كانالهای ارتباطی با آنها را برای
نزدیكتر كردن آنها با واقعیتهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی ایران باز
كند. این به معنای آن نیست كه با آنها بازی امنیتی شود. دقیقا پیشنهاد من
راهبردی است. به گمانم ما باید میان آنانی كه دستشان به خون آلوده است و
آنهایی كه خونریز نیستند، فاصله بگذاریم و سپس آنها را كه به حاكمیت انتقاد
دارند و آنها كه به حكومت منتقدند، متفاوت بدانیم. گمان میكنم داشتن
اپوزیسیون بالغ برای نظام و كشور خودش یك فرصت است تا اپوزیسیونی كه برای
شفای كینه خود به اسلام و ایران، مزدور صریح دشمنان تاریخی این كشور
میشود.
به نظر شما اپوزیسیون اصلاحطلب خارجی در جامعه محبوبتر است یا پوزیسیون اصلاحطلب داخلی؟
ما
باید راهی را برویم كه مدیران این كشور كه حل مسائل مردم را عملا بر عهده
دارند؛ به دلیل كفایت مدیریتی محبوبترین باشند. زیرا محبوبیت اپوزیسیون
فقط دال بر عدم محبوبیت مدیران حاكم است. مدیران حاكم هم شایسته آن است كه
از همه توانها ولو منتقد و مخالف خویش برای پیشبرد كشور بهره بگیرند
همانند كشتیرانی كه از باد مخالف هم برای پیشبرد كشتی خود سود میجوید. در
مجموع معتقدم از عاقل نباید هراسید، ولو دشمن باشد و از دوست باید ترسید،
اگر جاهل باشد. زیرا به قول مولانا جهل نشانی از قهر خدا بر فرد جاهل است.
لینک کوتاه:
https://www.kermanrasad.ir/Fa/News/40058/